طلاق، گریبان مسئولان ارشد را هم گرفته
به گزارش وبسایت تخصصی مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵ به نقل از روزنامه قانون، عماد افروغ نماینده ادوار مجلس در اینباره معتقد است که رسانه ها در حوزه گفتمانسازی حقوق زنان تاکنون موفق عمل کرده اند. او در عین حال تاکید دارد که باید در گفتمانسازی مساله حقوق زنان به تفاوتهای زمینهای دو جنس زن و مرد توجه جدی شود.
در ادامه، مشروح گفتوگو با افروغ درباره موضوعات مختلف زنان را میخوانید:
* بازنمایی هویت درست زنان تا چه میزان در جامعه ایرانی عمل موفقی بوده است؟
اگرچه نمی توان به صورت ریز و جزیی گفت که کدام رسانه چه نقشی در بازنمایی هویت زنان داشته و واقعیت آنها را ارزیابی کرد اما به نظر می رسد در بازنمایی حقوق مربوط به زنان و اجحافاتی که در طول تاریخ نسبت به آنها ممکن است صورت گرفته باشد- فارغ از اینکه رویکرد چگونه رویکردی بوده است- رسانه ها موفق عمل کردهاند. مباحثی که امروز در مورد مطالبات زنان در گفتمان روزمره جاری است، با گذشته قابل مقایسه نیست ولی اینکه در چه زمینه ای و با چه نگاهی و در چه بستری و با چه موفقیت ها یا ناکامی هایی همراه بوده موضوع دیگری است. بحث زن در شرایط کنونی یک بحث جدی است و این می تواند ناشی از موفقیتی باشد که رسانه ها توانسته اند در این زمینه کسب کنند. در بعضی مواقع نیز مساله ای به نام «دفاع از حقوق زن» مطرح می شود ولی ممکن است نتیجه عکس داشته باشد چون هم رویکرد نظریه غلطی را دنبال می کند، هم به حساسیت ها بی توجه است وهم دقت ندارد که این امر باید تدریجی و فرآیندی دنبال و محقق شود نه یکباره. قطعا نمی شودانتظار داشت همه مطالبات و حقوق مربوط به زنان به یکباره محقق شود . گاهی مواقع نیز ما نگاه فراگیر به زن داشته و از تفاوت های زمینه ای غافل می شویم حال آنکه این تفاوت های زمینه ای امری بسیار مهم و حساس است که باید به آن توجه شود. اما در یک جمع بندی کلی، به نظر من اصل گفتمان سازی مربوط به حقوق زنان در رسانه ها به جدیت دنبال شده و توفیقاتی هم به دست آمده است.
* به نظرتان تا چه میزان در شناساندن نقاط ضعف و قوت زنان ایرانی موفق عمل شده است؟
بعید می دانم رسانه ها به ابعاد ضعف زنان بیشتر پرداخته باشند، چون اکنون شاهد هستیم که رسانه ملی همواره توانمندی های زنان را به رخ می کشد و وقتی مناسبتی فراهم می شود، از کمیت و کیفیت حضورشان در عرصه های مختلف می گوید و قبل و بعد از انقلاب را مقایسه می کند. به نظر من بیشتر توانمندی های زنان از طریق رسانه ملی نمایش داده و حتی در برخی موارد نسبت به این توانمندی ها اغراق هم شده است. رسانه وقتی به تفاوت ها توجه نکند، برای جلب احساسات ممکن است مقداری اغراق کند که ظلم بیش از حدی در تاریخ به زنان روا شده است. من نمی گویم تبعیض یا ظلمی به زنان نشده بلکه معتقدم تنها تبعیض و ظلم نبوده و زنان ما در تاریخ مان زندگی کرده و کارکرد داشتهاند، نقش آفرین بوده اند ، حضور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داشته اند، لذا نباید تنها از یک منظر نگاه کرد و ناشیانه کل تاریخ را زیر سوال برد. برخی به دلیل آنکه حساسیت کار خود را بالا ببرند یا حساسیت عمومی را برانگیزند، غلو کرده و قسمت خالی لیوان را برجسته می کنند.
* اگر در حساسسازی نسبت به واقعیت جامعه زنان درست عمل شده بود، اکنون در مساله حقوق زنان به عدالت جنسیتی رسیده بودیم؟
درست است که به زنان ظلم هم شده و به همین خاطر باید ما تبعیض مثبت روا بداریم یعنی آنجایی که ظلم شده باید نگاه ویژه به زن داشته باشیم اما زن همیشه تحت ستم نبوده و قدرت زیادی داشته است. ولی از منظر لیبرالیزم و فمنیسم نمی توان به زن شرقی نگاه کرد. زن شرقی حقوق سنتی خود را حفظ کرده و حقوق جدیدی هم باید برآن مترتب شود ؛ اما زن غربی حقوق سنتی و کارکرد خود را هم از دست داده است، یعنی بحران خانواده درآنجا واقعا جدی است. ما ممکن است طلاق در جامعه مان افزایش پیدا کرده باشد ولی این مساله هیچگاه به بحران فرهنگی و اجتماعی و معرفتی خانواده مبدل نشده است؛ یعنی کماکان موضوع کانون خانواده جدی است و به دلیل جدی بودن خانواده، کاستی ها و ضعف ها برجسته تر دیده می شود. این خوب است که رسانه مساله طلاق را برجسته ببیند، چون حساسیت دارد اما در غرب این حساسیت کمرنگ است و به نوعی برخی مسائل را تحت عنوان آزادی زن مطرح می کنند که به عنوان یک امر عادی شهروندی تلقی می شود اما در جامعه ما چنین نیست و ما شاهد حساسیت هایی هستیم و همه حساسیت ها چه حساسیت های مدنی و چه حساسیت های رسمی به سمتی رفته که خانواده تحکیم پیدا کند و جلوی طلاق گرفته شود. در حال حاضر شاهد هستیم مجلس، دولت، قوه قضاییه و … در این زمینه تلاش میکنند چون حکایت از آن دارد که این امر اجتماعی به هر حال گریبانگیر حتی قدرت رسمی ما هم شده و یک خواسته عمومی، به یک مساله سیاسی تبدیل شده و نهادهای رسمی را به چارهجویی ترغیب کرده است.
* برای نقش آفرینی زن در فرآیند توسعه پایدار آیا بستر اجتماعی لازم فراهم شده است؟
در یک نگاه کلی ما باید سعی کنیم مطالبات مربوط به زنان را هم از زاویه یک انسان و هم از زاویه یک زن دنبال کنیم. از زاویه یک انسان،مطالبات یک زن همان مطالبات مربوط به مشترکات هر دو جنس زن و مرد است و از زاویه یک زن ، مطالبات مربوط به ویژگی زن است. به هر حال یکسری اشتراکات و تفاوتهایی وجود دارد. تفاوت های مربوط به زن و وجه فیزیولوژیک و روانشناختی و احساسات او مخصوصا یک زن شرقی ایرانی باید حتما در دستور کار قرار گیرد. ما نمیتوانیم با عینک فمنیستی چیزی را برای زن بخواهیم چراکه نقض غرض است. به نظر می رسد کسانی که می خواهند مطالبات زنان را دنبال کنند هم باید به آن اشتراکات مربوط به حقوق شهروندی زن و مرد مخصوصا حقوق تضییع شده زن در ذیل همین حق شهروندی مشترک تاکید داشته باشند و هم حقوق بخش زنانه را دنبال کنند که این حقوق هم متناسب با بافت تاریخی و فرهنگی شان و هم متناسب با بافت فیزیولوژیک و سایکولوژیک آنهاست. زن حق دارد همسر و مادر شود همان طور که مرد حق دارد همسر و پدر شود. اگر در این بین موانعی هست باید برطرف شود وآن حقی که مربوط به زندگی مشترک و خانواده است، بیشتر حق مربوط به زن است تا مرد. درست است که مرد هم از این حق همانند زن برخوردار است اما خانه قلمروی حکومتی زن است که نباید از او گرفته شود. در واقع زن ناخدای کشتی خانواده است و اوست که سامان و پرورش می دهد و اصولا کانون اقتدار زن، خانواده است و حیف است به اسم دفاع از زن این کانون اقتدار از او سلب شود. هر زن قابلیت هایی دارد که می تواند در سایر عرصه های غیرخانوادگی هم موفق باشد و این صرفا اقتصادی هم نیست بلکه اجتماعی،فرهنگی، ارتباطی و … است . مهم آن است که این دو قابل جمع باشند که قابل جمع هم هستند.
* و یک سوال رسانهای! امسال نخستین جشنواره «زن، خانواده و رسانه » برگزار شده تا کمکی به طرح موضوعات زنان در جامعه کند. به نظر شما آیا این اقدامات می تواند به بازنمایی درست هویت زنان در جامعه کمک کند؟
این گونه جشنواره ها در راستای آگاهی بخشی است و فقط باید توجه داشت که مساله جناحی و سیاسی نشود. یعنی ضربه ای که مساله سیاسی و جناحی می زند، در وهله اول به خود آن جناح و در وهله دوم به خودآن مساله است؛ یک مساله عام را نباید سیاسی کرد چون جواب نمی دهد لذا باید با نگاه اجتماعی در ذیل آگاهی بخشی فکر درست را جایگزین فکر غلط کرد.وظیفه رسانه هم همین است. جامعهشناسی که رابطه یک ایده غلط با یک مساله غلط را خوب فهم و تحلیل نکند یا بد تحلیل کند و ایده صحیح را جایگزین ایده غلط نکند، هیچ ابایی ندارم که بگویم خیانت کرده است. یعنی یا با مساله برخورد سیاسی کرده یا نفهمیده که یک توهمی در اینجا هست که بگوید بایدآن را بردارد و ایده صحیح را جایگزین کند. در این خصوص اگر رسانه ایده پردازی صحیح کند و ایده های غلط را بردارد، عین خدمت است ولی اگر بر همین ایده های غلط دامن زده شود یا ایده غلطی را جایگزین ایده نسبتا غلط یا صحیح کند این عمل خائنانه بوده و این خیانت فکر است که نمیتوان آن را دست کم گرفت، یعنی افکاری را عوض کرده وبه دلیل اعتمادی که به رسانه کردند، ایده غلط تری را جایگزین آن کنند. از این رو اگر با توجه به پیچیدگی مساله آگاهی بخشی درست صورت گیرد ازآنجایی که آگاهی از جنس ایده ، فکر و عقیده است بنابراین جایگزینی فکر صحیح به جای غلط عین خدمت است لذا با مساله اجتماعی باید اجتماعی و فرهنگی برخورد کرد یعنی پرهیز از برخورد سیاسی به معنای سیاسی کاری را مورد توجه قرار داد.